- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز یزدان تا ابد ملک سلیمان یافته هرچه جسته جز نظیر از فضل یزدان یافته
2 ای ز رشک رونق بزمت سلیمان را خدای از تضرع کردن هبلی پشیمان یافته
3 منبر از یادت جناب خطبه عالی داشته دولت از نامت دهان سکه خندان یافته
4 هرچه دعوی کرده از رتبت امیرالمؤمنین روزگار از پایهٔ تخت تو برهان یافته
5 اختران را شوکتت بر سمت طاعت رانده آسمان را همتت در تحت فرمان یافته
6 بارها از شرم رایت آسمان خورشید را زیر سیلاب عرق در موج طوفان یافته
7 پیش چوگان مرادت گوی گردون را قضا بیتصرف سالها چون گوی میدان یافته
8 کرده موزن حل و عقد آفرینش را قدر تا ز عدل شاملت معیار و میزان یافته
9 منهیان ربع مسکون زاب روی عدل تو فتنه را پنجاه ساله نان در انبان یافته
10 در میان دولتی با حلق ملکی گشته سخت هر کمندی کز کف عزم تو دوران یافته
11 بارها آحاد فراشانت شیر چرخ را در پناه شیر شادروان ایوان یافته
12 حادثه در نرد درد و فتنه در شطرنج رنج بدسگالت را حریف آب دندان یافته
13 زلفوارش سر ز تن ببریده جلاد اجل بر دل هرک از خلافت خال عصیان یافته
14 از مصافت قایل تکبیر حیران مانده باز وز نفاذت نامهٔ تقدیر عنوان یافته
15 هم ز بیم لمعهٔ تیغ تو جاسوس ظفر مرگ را در چشمهٔ تیغ تو پنهان یافته
16 جرم خاک از بس و حل کز خون خصمت ساخته ابلق ایام را افتان و خیزان یافته
17 زان اثرها کز سنانت یاد دارد روزگار یک نشان معجز از موسی عمران یافته
18 ناقهٔ صالح، عصای موسی و روح پدر هرسه را در بطن مادر دیده بیجان یافته
19 سالها بر خوان رزم از میزبان تیغ تو وحش و طیر و دام ودد را چرخ مهمان یافته
20 هرکجا طی کرده یک پی نعل اسبت خاک رزم اژدهای رایت از باد ظفر جان یافته
21 آفتاب از سمت رزمت چون به مغرب آمده چهره چون قوس قزح پر اشک الوان یافته
22 وز گشادت روز دیگر چون به خود پرداخته دیده چون رخسار مه پر زخم پیکان یافته
23 وز بخار خون خصمانت هوای معرکه بیمزاج انجم استعداد باران یافته
24 پس به مدتها ز خاک رزمگاهت روزگار رستنی را صورت و ترکیب مرجان یافته
25 خسروا من بنده در اثناء این خدمت که هست گوش و هوش از گوهرش سرمایهٔ کان یافته
26 قصد آن کردم که ذوالقرنین ثانی گویمت هر غلامت از تو در هر مکرمت آن یافته
27 شاد باش ای مصطفی سیرت خداوند این منم کز قبول حضرتت اقبال حسان یافته
28 تا توان گفتن همی با خسرو سیارگان کای زکیوان پاسبان وز ماه دربان یافته
29 بادت اندر خسروی سیاره از فوج حشم ای مه منجوق چترت قدر کیوان یافته
30 هرچه پنهان قضا حزم تو پیدا داشته هرچه دشوار قدر عزم تو آسان یافته