- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها بر سرم چون برگ بید از غمزه ات شمشیرها
2 خفته در راه تو از عجز ای غزال شیرگیر دست بر بالای یکدیگر نهاده شیرها
3 گرچه در راه تو عمرم صرف شد چون گردباد دارم از ریگ بیابان بیشتر تقصیرها
4 صیدگاه کیست این صحرا که از زخم خدنگ سایه پنداری پلنگ است از پی نخجیرها
5 فکر اسباب تعلق کردن از دیوانگی ست موج دریای جنون ماست این زنجیرها
6 سایه ی تیغ است عاشق را مقام عافیت برگ نی باشد حصاری از برای شیرها
7 کفر و دین را عشق صلحی داد کز اندام خود چون زره کردند جوهر را برون شمشیرها
8 نیست آزادی سلیم از حلقهٔ فتراک عشق صیدگاه اوست عالم، ما همه نخجیرها