ای ز مژگانت مرا چون خوشه در از سلیم تهرانی غزل 9

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها

1 ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها بر سرم چون برگ بید از غمزه ات شمشیرها

2 خفته در راه تو از عجز ای غزال شیرگیر دست بر بالای یکدیگر نهاده شیرها

3 گرچه در راه تو عمرم صرف شد چون گردباد دارم از ریگ بیابان بیشتر تقصیرها

4 صیدگاه کیست این صحرا که از زخم خدنگ سایه پنداری پلنگ است از پی نخجیرها

5 فکر اسباب تعلق کردن از دیوانگی ست موج دریای جنون ماست این زنجیرها

6 سایه ی تیغ است عاشق را مقام عافیت برگ نی باشد حصاری از برای شیرها

7 کفر و دین را عشق صلحی داد کز اندام خود چون زره کردند جوهر را برون شمشیرها

8 نیست آزادی سلیم از حلقهٔ فتراک عشق صیدگاه اوست عالم، ما همه نخجیرها

عکس نوشته
کامنت
comment