1 ای ز آتش سودات دل اندر تب و تاب وی عالم خاکیم ز عشق تو خراب
2 دارم ز غمت مردم چشمی چو حباب دائم ز هوا خیمه زده بر سر آب
1 جهان پیر را دولت جوانست که ارغونشاه نوئین جهانست
2 پناه ملک ارغونشاه عادل که اندر ملک چون در تن روانست
1 منت خدایرا که بتوفیق کردگار نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
2 نوئین عهد خسرو خسرو نشان حسین آنکس که روزگار بدو دارد افتخار
1 ایدل غافل بدان کاحوال عالم هیچ نیست پیش زخم حادثات دهر مرهم هیچ نیست
2 چون ز شادی کس نیابد در همه روی زمین زیر طاق آسمان گوئی که جز غم هیچ نیست