ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب از جامی غزل 826

ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب دو

1 ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب دو با غمزه و چشم تو دل قربان یکی قصاب دو

2 مقصود ما زان ابروان باشد سجود روی تو قبله نباشد جز یکی گرچه بود محراب دو

3 بگشای برقع زان دو رخ تا چشم انجم بر زمین بیند به عکس آسمان خورشید عالمتاب دو

4 تنها یکی تن چون کشم از تو عنان دل چنین کز زلف مشکین سوی او افکنده ای قلاب دو

5 در گلستان حسن ازان بالا و رخسار و جبین یک شاخ نازک بین کزو رسته گل سیراب دو

6 جانم فدای ساقیی کان دم که نوشم جام می نقل از دهان و لب دهد پسته یکی عناب دو

7 شد هوش جامی زان دو لب مستی بلی زود آورد بزمی که شد گردان در او جام شراب ناب دو

عکس نوشته
کامنت
comment