ای ز جام می عشق تو از ابن یمین فریومدی غزل 178

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ای ز جام می عشق تو خرد رفته ز هوش

1 ای ز جام می عشق تو خرد رفته ز هوش لب و دندان ترا لعل و گهر حلقه بگوش

2 عکس یاقوت لبت سوی بدخشان بردند آمد اندر رگ کان خون دل لعل بجوش

3 پاسخ تلخ تو و خنده شیرین با هم نوش در نیش نهان گشته و نیش اندر نوش

4 روی زیبای تو از زلف گره کردارت گشته چون آب ز باد سحری جوشن پوش

5 دوش سیلاب غمم تا بسر زانو بود امشب ایدوست چه تدبیر که بگذشت ز دوش

6 دل من بسته زنجیر سر زلف تو شد با گرفتار خود ای سست وفا سخت مکوش

7 عهد بستی که در وصل گشائی بر من چو وفا نیستت ای دلبر بد عهد خموش

8 بخت با ابن یمین دست در آغوش کند گر شود با تو شبی تا بسحر دست آغوش

عکس نوشته
کامنت
comment