-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز عدل تو سماوات به پای نور عدلت ز زمین ظلم زدای
2 عدل شاهان که به هر خیر و شریست از جهانداری عدلت اثریست
3 نام تو عدل بود کار تو عدل آشکارا شده آثار تو عدل
4 ظلم هایی که به عالم پیداست همه عدل است ولی ظلم نماست
5 همه از توست بلی کی شاید کز تو کاری که نه عدل است آید
6 نسبت ظلم به تو نیست ادب ظلمت ماش دهد ظلم لقب
7 جام عدلی به سر جامی ریز کش ز مستی نکند ظلم انگیز
8 معتدل ساز ازان جام او را به ز آغاز کن انجام او را
9 از همه ظلم رهایی بخشش دولت عدل نمایی بخشش
10 تا به هر سفله که ظلم اندوزد رستن از ظلمت ظلم آموزد