- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند
2 از گلشن وصل تو چه حاصل که شکفته است درهم گلت از خوبی و چیدن نگذارند
3 زیر فلکم گو نگشایند پروبال چون زین قفس تنگ پریدن نگذارند
4 از رستن تخمی که برش نیست چه حاصل گوهر گرم از خاک دمیدن نگذارند
5 خون شد جگر تشنه ز حسرت نگرم چند شادابی لعلی که مکیدن نگذارند
6 دل تنگم و آورد صبا بوی تو فریاد چون غنچه گرم جامه درین نگذارند
7 مشتاق چه کیفیتم از باده در آن بزم زان جام لبالب که چشیدن نگذارند