1 بجز تو در دو گیتی کس ندیدست کریم ابنالکریمی تا به آدم
2 زمین تاب عتاب تو ندارد چه جای این حدیث است آسمان هم
3 غرض ذات تو بود ارنه نگشتی بنی آدم به کرمنا مکرم
4 سخن کوتاه شد گر راست خواهی تویی آنکس دگر والله اعلم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کارم ز غمت به جان رسیدست فریاد بر آسمان رسیدست
2 نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه از دل به سر زبان رسیدست
1 ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
2 بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
1 تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
2 سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به