به جز میی که لب لعل یار از مشتاق اصفهانی غزل 147

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

به جز میی که لب لعل یار من دارد

1 به جز میی که لب لعل یار من دارد کدام باده علاج خمار من دارد

2 به من چه لطف بت میگسار من دارد که مست خفته و سر در کنار من دارد

3 روا مدار به خود ناامیدیم که ز تو امیدها دل امیدوار من دارد

4 به هیچ آبله خاری ندارد آن کاوش که غمزه تو به جان فکار من دارد

5 کدام صید فکن راست در کمان تیری که ابروی بت عاشق شکار من دارد

6 به سرو و گل زده صد طعنه این چه زیبایی‌ست که یار سروقد گلعذار من دارد

7 ننالم از ستم او که بیشتر کشدم ز یاری‌ای که به اغیار یار من دارد

8 به پیک یار چه حاجت کزو دهد خبرم تپیدنی که دل بی‌قرار من دارد

9 نبرده هر که غمت خواب او چه آگاهی ز حال دیده شب‌زنده‌دار من دارد

10 رود به باغ و نبیند به لاله مشتاق که آن نشان دل داغدار من دارد

عکس نوشته
کامنت
comment