- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز عشق که اشرف بود از جمله کمالات دیگر بکمالی نتوان کرد مباهات
2 جویم بدعا چندت و خوانم بمناجات من ذره تو خورشید من و وصل تو هیهات
3 ماجمله بتو قایم و تو قایم با لذات تو شخصی و ما عکس تو عالم همه مرآت
4 از طلعت یار است ظهور همه عالم خورشید بود آینه جلوه ذرات
5 بیخود همه کونین ز صهبای صفاتند تا چیست شرابی که بود در قدح ذات
6 گردد سرم آسوده ز سودای تو حاشا فارغ شودم دل ز تمنای تو هیهات
7 هرگز دل موری مخراش ار نتوانی اول به کف آری سپر تیغ مکافات
8 گر باده باندازه خوری نیست و بالت این نکته چه خوش گفت به من پیر خرابات
9 حیرانیم از عشق کنون نیست که عمریست در بازی شطرنج محبت شدهام مات
10 مشتاق من و خدمت میخانه که در عشق نه عقدهام از زهد گشاید نه ز طامات