بجز از آتش از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 12

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

بجز از آتش دراز زبان

1 بجز از آتش دراز زبان بجز از خامه زبان کوتاه

2 کس نیارست کرد در عالم دو زبانی و سرکشی با شاه

3 لاجرم خاکسار و سرگردان آن به تون رفت و این به آب سیاه

4 در آن اندیشه مه بگداخت تن را که بندد بر سمندش خویشتن را

5 خیالی چند کج باشد کزین عار توان بستن بر اسب او به مسمار

6 عقابش را چو شد زاغ کمان جفت به وصف الحال نیز این شعر می‌گفت:

عکس نوشته
کامنت
comment