جامی

جامی

جامی
جامی

جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام از جامی غزل 17

غزل 17 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را

1 جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را کز تن چو پیراهن کشد روشن کند حمام را

2 گیسوی مشکین بر تنش گویی نهاده باغبان بهر شکار بلبلان بر خرمن گل دام را

3 نبود شب مهمانیش حاجت به شمع افروختن کز رخ فروغ صبحدم بخشد نماز شام را

4 از عام دین و دل برد وز خاص زهد و معرفت گسترده دامی خط او تاراج خاص و عام را

5 طوق سیه بختی شده در گردن جان لازمم تا گرد رویش دیده ام آن خط عنبر فام را

6 آرام جانم می برد رفتار تو کو یک زمان بنشین و آرامی بده این جان بی آرام را

7 گفتار جامی را نشان وصف جمالش پس چه غم گر راوی شعرش کند محو از تخلص نام را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را

شاعر شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را چه کسی است ؟

شاعر شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را جامی می باشد.

شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را چیست ؟

قالب شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را غزل است

مضمون اصلی شعر جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر