جز خون به بزم ما می نابی از حزین لاهیجی غزل 606

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

جز خون به بزم ما می نابی ندید کس

1 جز خون به بزم ما می نابی ندید کس غیر از دل برشته کبابی ندید کس

2 آیا کدام شیوه، دل آشوب عاشق است؟ روی تو را ز طرف نقابی ندید کس

3 در دهر گوشه ای که توان زیستن کجاست؟ اینجا به کام جغد، خرابی ندید کس

4 در حیرتم که شادی و غم را مدار چیست؟ لطفی عیان نگشت و عتابی ندید کس

5 جز مهر اوکه در دل صدپارهٔ من است در شیشهٔ شکسته، شرابی ندید کس

6 یک دل نشد ز چرخ سیه کاسه کامیاب زین جام سرنگون دم آبی ندید کس

7 مژگان چو خار در قدم اشک گرم سوخت آتش فشان چو دیده، سحابی ندید کس

8 باشد بهشت، صحبت دیوانگان حزین کز پند عاقلانه عذابی ندید کس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر