-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگر چو دردکشان جام بی ریا بخشند زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند
2 قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند
3 دوای درد، طبیبان عشق می دانند ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند
4 کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند
5 ایا دلا که اگر آزری طمع دارد که جرم او به جوانان پارسا بخشند
6 امیدوار چنانم که جرم ابن حسام به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند
7 خطای این سر شوریده ی پریشان حال به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند