هر کس محروم از جوانی است از جویای تبریزی غزل 203

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

هر کس محروم از جوانی است

1 هر کس محروم از جوانی است دردی کش صاف زندگانی است

2 از یاد تو با نسیم آهم بویی ز بهار نوجوانی است

3 کس پی نبرد که قاتلم کیست دل کشتهٔ غمزدهٔ نهانی است

4 با چشم کبود می برد دل آن چشم بلای آسمانی است

5 مغرور به چند روزه حسنی غافل شده ای که آنت آنی است

6 لطفت آیا چه طور باشد جور تو تمام مهربانی است

7 از دولت هندوان نخورد آب روتی گو باش قحط پانی است

8 نگشود ز سینه عقدهٔ دل پیکان توام که یار جانی است

9 جویا از دور چون بدیدت از لطف بگفت: که این فلانی است

عکس نوشته
کامنت
comment