-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر زمان بویی از آن جعد سمنسا میرسد تازه جانی بر روان مرده ما میرسد
2 شکوه از جور تو کردن دلپسند عقل نیست خیر محض است آنچه از مولی به مولی میرسد
3 در بر نادان جفا باشد ولی عین وفاست آنچه بر مجنون صحرایی ز لیلی میرسد
4 اوفتاد آوازهام در عشقت از عالم بلی سیل خاموش نماید چون به دریا میرسد
5 شکر احسانت که تا ننهاده دردی روی من درد دیگر درد را بهر مدارا میرسد
6 نقد باشد در بر ما وعده فرادی تو گر که گویند آخر نسیه به دعوا میرسد
7 درد از پهلوی (صامت) فیض چندانی نبرد بینصیبست آنکه در آخر به یغما میرسد