هر زمان بار جهان بر از جهان ملک خاتون غزل 108

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

هر زمان بار جهان بر دل ما بیشتر است

1 هر زمان بار جهان بر دل ما بیشتر است وز سر تیغ فلک خاطر ما ریش تر است

2 گرچه دارم دل ریشی ز جفاهای فلک هم رسد بر دلم آنجا که سری نیشتر است

3 با رقیب ار چه تواضع کنم و دل گرمی دم به دم با من بیچاره بداندیش تر است

4 گرگ ناکام فلک گرفتد اندر رمه ای ببرد میش کسی کز همه درویش تر است

5 هر که سر باخت به عشق رخ جانان به جهان دادم انصاف که از ما قدمی پیشتر است

6 گرچه کمتر بودت مهر من ای دوست به دل هوس وصل تو اندر دل ما بیشتر است

7 چون وفا در دل خویشان جفاپیشه نماند عجب آنست که بیگانه کنون خویش تر است

عکس نوشته
کامنت
comment