هر زمان نوعی بچشم اهل از اسیری لاهیجی غزل 324

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

هر زمان نوعی بچشم اهل حال

1 هر زمان نوعی بچشم اهل حال می نماید حسن روی تو جمال

2 حسن رویت را ز مرآت جهان زاهد ار دیدی نبودی در ضلال

3 دیده اهل بصیرت دیده است حسن رخسار تو در حد کمال

4 تا رباید جان و دل از عاشقان هر نفس نوعی کند غنج و دلال

5 گر هوای وصل معشوقت بود از جفا و جور هجرانش منال

6 در طریق اهل عرفان ای فقیه حال می باید چه جای قیل و قال

7 کرد جانم طی بیابان فراق تا شدم آسوده در ملک وصال

8 حالیا رندیم و مست جام شوق تا چه خواهد بود کارم را مآل

9 تا توئی با تو اسیری مانده است کی ببزم وصل او یابی مجال

عکس نوشته
کامنت
comment