-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر زمان بر صف خوبان بتماشا گذرم چون رسم پیش تو نتوانم از آنجا گذرم
2 دارم آن سر که: بسودای تو بازم سر خویش سر چه کار آید؟ اگر زین سر و سودا گذرم
3 زان خط سبز و لب لعل گذشتن نتوان گر بصد مرتبه از خضر و مسیحا گذرم
4 هم نشینا، قدمی چند بمن همره شو که برش طاقت آن نیست که تنها گذرم
5 قصر مقصود بلندست، خدایا، سببی که ازین مرحله بر عالم بالا گذرم
6 رشته مهر تو گر دست دهد، همچو مسیح پا بگردن نهم و از سر دنیا گذرم
7 من که امروز، هلالی، خوشم از دولت عشق بهتر آنست کز اندیشه فردا گذرم