1 هر دم جنگ است با من مسکینش هر لحظه فزون است چو مهرم کینش
2 سبحان الله زبان تلخش نگرید بیزار شدم از آن لب شیرینش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای یافته از چهره تو حسن کمالی داده است جمالیت خدا و چه جمالی
2 از دیده من عشق تو انگیخته نیلی وز قامت من هجر تو پرداخته فالی
1 تا بر سر ولایت خویش آمدست شاه گوئی به اوج در شرف است آفتاب و ماه
2 آن کامکار مشرق و آن شهریار هند آن اختیار دولت و آن افتخار جاه
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **