- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر غم که ز عشق یار میبینم از گردش روزگار میبینم
2 بیداد فلک از آنکه دی بودست امروز یکی هزار میبینم
3 تا شاخ زمانه کی گلی زاید اکنون همه زخم خار میبینم
4 دربند دمی که بیغمی باشم بنگر که چه انتظار میبینم
5 در هر دل دوستی بنامیزد صد دشمن آشکار میبینم
6 آن میبینم که کس نمیبیند آری نه به اختیار میبینم
7 با دست زمانه در جهان حقا گر پای کس استوار میبینم
8 گردون نه شمار با یکی دارد نام همه در شمار میبینم
9 با دهر مساز انوری کاری کین کار نه پایدار میبینم