هر زهر که چشمت به ایاغ دل از حزین لاهیجی غزل 250

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

هر زهر که چشمت به ایاغ دل ما ریخت

1 هر زهر که چشمت به ایاغ دل ما ریخت الماس شد، از دیدهٔ داغ دل ما ریخت

2 زلفت به مددکاری آن لب، نمکی چند با مشک به هم کرد و به داغ دل ما ریخت

3 دم سردی ایّام چها کرد به حالم زین باد، شبیخون به چراغ دل ما ریخت

4 جز در خم زلف تو کجا بود که امشب خون از مژهٔ غم به سراغ دل ما ریخت؟

5 نخلی شد و بارش همه پیکان بلا گشت هر تخم، که ناز تو به باغ دل ما ریخت

6 این شعله حزین ، کز دو جهان دود برآورد سودای که یارب، به دماغ دل ما ریخت؟

عکس نوشته
کامنت
comment