- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرشب از طوفان چشم آب از سرما بگذرد مردم چشمم ندانم چو ز دریا بگذرد
2 اشک خون آلوده ی من با شفق همدم شود آه مینا گون من زین سقف مینا بگذرد
3 گر ندیدی زحمتی از خار مژگان پای دوست دیده مفرش کردمی در راه تا وا بگذرد
4 هر شب از آشوب قدش صدبلابالا شود برگذرگاهی اگر آن سرو بالا بگذرد
5 گل ز خجلت خوی کند، نرگس سراندازد به پیش بر چمن گر قامت آن شوخ رعنا بگذرد
6 در دماغ باد ناید بوی ریحان بهشت گر دمی بر طرف آن زلف سمن سا بگذرد
7 تلخی مردن نبیند آنکه وقت نزع روح بر زبانش نام آن لعل شکرخا بگذرد
8 چون بنفشه سر برآرم پای بوسش را زخاک سایه ی سَروش اگر بر تربت ما بگذرد
9 خانه ی صبر تو یغما گردد ای ابن حسام گر خیالی بر دلت زان ترک یغما بگذرد