سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

هر شبی سودای چشمش بر سرم از سلمان ساوجی غزل 188

غزل 188 ام از 897 غزلیات

هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند

1 هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند غمزه‌اش صد فتنه در هر گوشه‌ای پیدا کند

2 از می سودای چشمت خوش برآید جان من سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند

3 پایه من بر سر بازار سودایش شدست چون بدین مایه کسی با چون تویی سودا کند

4 رخت عقلم می‌برد چشمت چه می‌آید ز عقل می‌دهد تشویش من بگذار تا یغما کند

5 در چمن گر ناز سروت را ببیند سروناز از خجالت سر عجب باشد که بر بالا کند

6 در ره عشق تو من سر می‌نهم بر جای پای عشق اگر کاری کند فی‌الجمله پا بر جا کند

7 گر کند میل وفایی باشدش با دیگران ور جفایش در دل آید آن جفا بر ما کند

8 رفت هر جا اشک ما چندان‌که ما را برد آب چند خود را در میان مردمان رسوا کند

9 همدمم باد است و راز دل نمی‌گویم به باد باد غماز است و می‌ترسم حکایت وا کند

10 ابرویت پیوسته می‌گردد به هرجا تا کجا همچو سلمان عارفی را واله و شیدا کند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند

شاعر شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند چه کسی است ؟

شاعر شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند سلمان ساوجی می باشد.

شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند چیست ؟

قالب شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند غزل است

مضمون اصلی شعر هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر