هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد از جامی غزل 206

هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد

1 هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد بر شمع تو پروانه ای پروانگی آرد

2 سویم ز فلک چون ز ملک نام تو پرسم خورشید زمینی و مه خانگی آرد

3 باشد سرمردان به رهت خاک خوش آن کس کوه ره به درت از سر مردانگی آرد

4 دست من و پیمانه ازان پیش که گردون برآب و گلم صورت پیمانگی آرد

5 آب سخن از گوهر دندان تو جویم تا از صدفی روی به دردانگی آرد

6 از صبر و خرد کی شودم کار به سامان کز هر دو مرا عشق تو بیگانگی آرد

7 جامی مکن اندیشه خوبان پریروی کین وسوسه آخر همه دیوانگی آرد

عکس نوشته
کامنت
comment