- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر شب که از تو سوخته آه بر کشد زآن أو داغها به رخ ماه برکشد
2 زلف توأم چو دامن در پاکشان خویش گاهی به خاک ره فکند گاه برکشد
3 بار فراق خویش چه سنجی به جسم من کس کوه را ندیده که با کاه برکشد
4 طوبی کشید پیش قدت سر به آسمان خود را چرا بقامت کوتاه برکشد
5 نقاش هر گهی که کشد نقش آن دهان از مو قلم بسازد و آنگاه برکشد
6 افتاده باش گوه سر زلف تو بر زقن دلها که افتد آن رسن از چاه بر کشد
7 از غمزه ناوکی که زدی بر دل کمال چون برکشد ز سینه مگر آه برکشد