- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر شب میان خانه افسر زن ... نامحرمان صلای خبردار می کشند
2 مرد و زن و پدرزن و مادرزن و عروس در بزم عیش باده کلنار می کشند
3 کدبانوان و دخترکان و عروسکان در نزد غیر پرده ز رخسار می کشند
4 از بس غربو و هلهله، گویی میان جمع نایب حسین را به سردار می کشند
5 ضرب و غریو و کف زدن خارج از اصول کوبی که خرس را سوی بازار می کشند
6 مشدی عباد و قربده و دنبلی ... برگرد کمان و دف و تار می کشند
7 هرکس که نیمشب ز خیابان گذرکند او را میان خانه به اصرار می کشند
8 کف میزنند وهلهله بسیار می کنند می میخورند و عربده بسیار می کشند
9 همسایگانخستهءمسکین ز خواب خوش برجسته فحش داده و سیگار می کشند
10 دنبک روان و دایره گرم و رنودمست تا صبحدم ز گردهٔ هم کار می کشند
11 پرسیدماز پلیسمحل کاین سرا زکیست؟ کانجا حجب، ز چهرهٔ اسرار می کشند
12 نرمک جواب داد که هست این حرمسرا بازار ... فروشی و ... جار می کشند