1 هر کو شرف خدمت تو بگزیند فارغ شود از جهان و خوش بنشیند
2 والله که مبارک شود آن کس را روز کز اول بامداد رویت بیند
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 دین پناها! دم جانبخش ترا نفس روح امین می گویم
2 وز سخن های تو یک نادره را رشگ صد در ثمین می گویم