1 هر کرا با خود مصاحب میکنی بنگرش تا خویشتن چون میزید
2 گر بقدر حال سامانیش هست میل او کن کو بقانون میزید
3 ور نباشد رونقی در کار او ز آنکه حد-اوست افزون میزید
4 سالها گر تربیت خواهیش کرد همچنان باشد که اکنون میزید
1 ایدل بیار مژده که شاه جهان رسید فرمانده ملوک زمین و زمان رسید
2 شاه جهان طغایتمور خان که ملک را چون او رسید با تن آزرده جان رسید
1 صبح سعادت از افق خرمی دمید ساقی بیار باده که وقت طرب رسید
2 خیز آتش گداخته در آب بسته ریز یعنی که آبگینه ملون کن از نبید
1 یا رب از من خبری سوی خراسان که برد قصه درد دل من سوی درمان که برد
2 سخن ذره که گوید بر خورشید فلک ناله بلبل شیدا بگلستان که برد