1 هر کرا گفتی انیس و ساختی مأیوس طبع از غمش صد داغ بر جان جفاکش بوده است
2 انس با هر کس گرفتم سوخت جانم را ز جور سهو کردم آنکه گفتم انس آتش بوده است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دل کز غمت آرام نباشد برم او را تا چند بکویت برم و آورم او را
2 زاغی که کند گاه جنون میل نشستن بر فرق بود طعمه ز زخم سرم او را
1 می آینه گون صاف و قدح آینه فام است جز عکس رخ یار درو دان که حرام است
2 چو ساقی مهوش قدحت عشوهکنان داشت تقوی چه حکایت بود و زهد کدام است؟
1 تو خوب و خلق تو خوب و تکلمت هم خوب نبرده چون تو بخوبی کسی به عالم خوب
2 به حسن به ز پری آدمی گری برتر نگشته مثل تو پیدا ز نسل آدم خوب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به