1 هر کرا جای این نگارستان بود دایم اندر روضۀ رضوان بود
2 بیت معمورست و تا این خانه هست خاندان ملک آبادان بود
3 گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟ هر که او را کشتیی زینسان بود
1 خورشید غلام رای درخشندهٔ تست هر کوست خداوند هنر بندهٔ تست
2 جویای کمالند بجان اهل هنر و آنگاه بجان کمال جویندهٔ تست
1 باد نوروزی ره بستان گرفت دست عاشق دامن جانان گرفت
2 نو عروسان چمن را دست ابر پای تا سر در در و مرجان گرفت
1 خود ترا عادت دلداری نیست کار تو جز که دل آزاری نیست
2 چشم تو تا که چنین ریزد خون هیچ باکیش ز بیماری نیست