هر کرا عشق در کمند انداخت از آشفتهٔ شیرازی غزل 125

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

هر کرا عشق در کمند انداخت

1 هر کرا عشق در کمند انداخت بست و از قید عقل فارغ ساخت

2 ریخت در جام عقل باده عشق آتشی بود کابگینه گداخت

3 پاکبازش نمیتوان گفتن هر که با تو قمار عشق نباخت

4 پیک خیل خیال دوست رسید کشور دل زغیر او پرداخت

5 فخرم این بس که پاسبانش دوش در میان سگان مرا بنواخت

6 داشتم طوق عشق در گردن داغ پیشانیم چو دید شناخت

7 شوق شکر لبانت آشفته شور شیرین بگفتگو انداخت

عکس نوشته
کامنت
comment