هر کرا خسرو دل در گرو از آشفتهٔ شیرازی غزل 150

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

هر کرا خسرو دل در گرو شیرین است

1 هر کرا خسرو دل در گرو شیرین است باغ فردوس دلش منزل حور العین است

2 خاک فرهاد چه بر باد دهی ای خسرو که برآمیخته خاکش بغم شیرین است

3 عنکبوتست که در پرده مگس صید کند آنکه بی پرده کبوتر ببرد شاهین است

4 آه اگر دست بخون دگران آلاید آنکه سر پنجه اش از خون دلم رنگین است

5 خار پشتست و مغیلان شب هجرم بستر گر زدیبا و حریرم همه شب بالین است

6 نوبهارم زفراق تو دهد رنگ خزان گر بدیماه بود وصل تو فروردین است

7 بوی لیلی بسر تربت مجنون چو رسید خیزد و گوید روح الله منظور این است

8 شاه بیعشق گدائیست بسی بی تمکین گرچه درویش بود عاشق با تمکین است

9 بدعا خواسته آشفته چو وصلت از خدا همه شب ذکر ملایک بسما آمین است

عکس نوشته
کامنت
comment