هر کرا دل بی غبار کینه از جویای تبریزی غزل 218

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

هر کرا دل بی غبار کینه است

1 هر کرا دل بی غبار کینه است خشت دیوار تنش آیینه است

2 دل که پنهان در صفای سینه است پیچ و تابش جوهر آیینه است

3 بادهٔ جامم گداز دل بود شیشهٔ بزمم صفای سینه است

4 از زمین در کاسه اش کردیم خاک چرخ با ما دشمن دیرینه است

5 در کلاه معرفت پشمیش نیست هر که جویا خرقه اش پشمینه است

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر