هر دل که مقیم لامکان از حکیم نزاری قهستانی غزل 515

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

هر دل که مقیم لامکان شد

1 هر دل که مقیم لامکان شد در عالم امر قهرمان شد

2 فارغ ز قبول کفر و دین گشت بیرون زحدود جسم و جان شد

3 او نیست ولی به حکم وحدت هر چیز که اوست مطلق آن شد

4 در غیب سخن نمی توان گفت وز غیب به در نمی توان شد

5 آنکس بدید بی بصر گشت وآنکس که شنید بی زبان شد

6 سریست میان اهل باطن کز عینِ عیان ما نهان شد

7 چون کرد ظهور در بطون باز بر چشم عیان ما نهان شد

8 از ذات و صفات هرکه شد محو مستغرق ذات بی نشان شد

9 گویند نزاریِ هوایی از عقل بگشت و در هوان شد

10 دنیا به خران دهر بگذاشت عیسی به طواف آسمان شد

عکس نوشته
کامنت
comment