هر دلی کز دست شد پابست از جویای تبریزی غزل 365

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

هر دلی کز دست شد پابست اوست

1 هر دلی کز دست شد پابست اوست پای بست حسن بالا دست اوست

2 سوختن صد داغ بر دل در دمی کارهای عشق آتش دست اوست

3 ناوکش جست از دل و من بی خبر نقد جان مزد صفای شست اوست

4 نه همین چرخ است ازو در وجد و حال کف به لب آورده دریا مست اوست

5 هر که او جویا ز خود وحشت نکرد راه صحرا کوچهٔ بن بست اوست

عکس نوشته
کامنت
comment