1 هر کو دل و جان به خدمتت پروردست با نعمت و ناز جفت وز غم فردست
2 نرگس زر و سیم از آن به دست آوردست کو نیز شبی خدمت بزمت کردست
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 شش جهت ملک را کار یکی در ده است کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
2 مادر هفت آسمان گر چه همه فتنه زاد تا به مراد دلش حامله شد نه مه است