- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دوست که اختیار ما بود واندر بد و نیک یار ما بود
2 از غایت لطف و مهربانی غمخواره و حق گزار ما بود
3 از طبع لطیف و طلعت خوب در فصل خزان بهار ما بود
4 ما خرم و خوش به صحبت او او شاد به روزگار ما بود
5 در هر کاری که باز جستیم دیدیم که دوستدار ما بود
6 وز صحبت هر یکی ازیشان شادی همه شب شکار ما بود
7 وز همدمی و صفای هر یک در عشرت کار کار ما بود
8 رفتند چنانکه هر یکی را غم در دل بی قرار ما بود
9 کردیم شمار چون بدیدیم این حال نه در شمار ما بود
10 چون غم نخوریم چون شد از دست؟ هر دوست که غمگسار ما بود