1 هر سفله که همرنگ اماجد گردد جهلش همه علم و هزل اوجد گردد
2 صد مسجد اگر مزبله گردد به مثل به زانکه یکی مزبله مسجد گردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دل دوش ز سهم تیر آن نرگس مست شد در خم آن زلف چو زنجیر و نشست
2 مژگان تو تیز گشت و با زلفت گفت کآنجا که زره گر است پیکان گر هست
1 زندگانی شهریار زمین خسرو روزگار رکن الدین
2 شیر پر دل اتابک اعظم فخر و زیب زمان وزین زمین
1 جهان به کام شود عشق کامران ترا فلک غلام شود حسن جاودان ترا
2 مدار فخر بود بهر او که مهر فلک ستاید این دل با مهر تو امان ترا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به