1 هر لاله آتشین دل سوختهای است هر شعله برق جان افروختهای است
2 نرگس که ز بار غم سر افکنده به زیر بیننده چشم از جهان دوختهای است
1 بهر تو این خجستهکتاب آورد نشاط چون یار مهربان که به دلداده میرسد
2 گنجینهای ز معتمدالدوله مانده باز گنج پدر به زاده آزاده میرسد
1 آن نواساز نوآیین، چو شود نغمهسرای سرخوش از ناله مستانه کند، جان مرا
2 شیوه باد سحر عقدهگشایی است، رهی شعر «پژمان» بگشاید دل پژمان مرا
1 لاله داغدیده را مانم کشت آفت رسیده را مانم
2 دست تقدیر از تو دورم کرد گل از شاخ چیده را مانم