-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر قطره می لعل که ریزد به زمینی از جام تو بر خاتم عیش است نگینی
2 با ظلمت شک سر دهانت نتوان یافت از نور رخت گر ندمد صبح یقینی
3 گفتم شدم ایمن ز بلاهای زمانه ناگاه خیال تو درآمد ز کمینی
4 هر دین که نه عشق است همه کفر و ضلال است با عشق تو فارغ شده ام از همه دینی
5 صد خار ز هجران به دلم به که چو آیم گیرد به ملامت خم ابروی تو چینی
6 از خاک درت گر چه شوم گرد نخیزم در کوی وفا نیست چو من خاک نشینی
7 درج گهر آمد لبت آن را به امانت بسپار به جامی که چو او نیست امینی