جامی

جامی

جامی
جامی

هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی از جامی غزل 296

غزل 296 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی

1 هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی بس کس که کند پیشت چون گوی سراندازی

2 دلها به دم رخشت هست از رگ جان بسته آیند کشان از پی هر سوی که می تازی

3 عشاق به میدانت بازند به جد سرها وین طرفه که سربازی پیش تو بود بازی

4 از ننگ نمی سازی گوی از سرما هرگز با تنگدلان گویی داری سر ناسازی

5 تا خاک سم اسپت شد تاج سرم هستم از تاجوران یکسر برتر به سرافرازی

6 جز بر سر من مشکن چوگان که مرا نبود چون گوی درین معنی با کس سرانبازی

7 جامی سخن نادر کی فهم کند هر کس آن به که بدوزی لب از نادره پردازی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی

شاعر شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی چه کسی است ؟

شاعر شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی جامی می باشد.

شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی چیست ؟

قالب شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی غزل است

مضمون اصلی شعر هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر