- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر سحر کز روزن آن رشک پری سر می کشد آفتاب از صبح سر در زیر چادر می کشد
2 کفر و دین را امتیازی نیست در بازار عشق این ترازو خاک را با زر برابر می کشد
3 در پی عرض هنر هرگز نباشد اهل دل همچو تیغ آیینه کی منت زجوهر می کشد
4 می کشد از رشک آن رخسار و ابرو مهر و ماه آنچه زان داندان و زان لب شیر و شکر می کشد
5 با قلندر مشربان ای محتسب دشمن مباش آه ازان هویی که شبها از دلی سر می کشد
6 چشم داغ دل به ذوق دیدنت مانند شمع از شکاف سینه هر دم گردنی بر می کشد
7 چون توانم آه را بال و پر پروانه داد گر کشم جویا نفس آن شوخ خنجر می کشد