-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کرا جرعه می داد بسر گردانید هر کرا داد قدح زیر و زبر گردانید
2 قدحی دیگر از آن جان و جهان میخواهم هر کرا زان قدحی داد سمر گردانید
3 بنده آن می صافی دلاویز توام که مرا در نفسی اهل نظر گردانید
4 شوری از شیوه شیرین تو در شهر افتاد عالمی را همه پر شهد و شکر گردانید
5 روی ما تیرگیی داشت، برویت چو رسید روی ما را ز خوشی رشک قمر گردانید
6 همه جا ذکر جمالست و جلالست و کمال ورق عشق تو هر چند که برگردانید
7 جان حیات ابدی یافت، دل از هجران رست هر که جان را بر تیغ تو سپر گردانید
8 بی دل و دین شد و سرگشته و حیران آمد هر که از دایره عشق تو سر گردانید
9 در بیایان تمنای تو گریان شب و روز قاسم از دیده بسی لؤلؤ تر گردانید