- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دم افروزی چو گل رخسار آتشناک را شعله در خرمن زنی مشتی خس و خاشاک را
2 عقل را روشن شود ماهیت حسنت اگر پرده حیرت نبندد دیده ادراک را
3 جان پاک است آن نه تن در زیر پیراهن تو را صد هزاران آفرین جان آفرین پاک را
4 کمترین صید توام پیش سگان خود فکن گر نیم لایق که آلایی به من فتراک را
5 جامه جان چاک شد تاری ز پیراهن ببخش کز چنان رشته توان پیوند کرد این چاک را
6 دامن خرگه برافکن ای مه خرگه نشین ورنه خواهد سوخت آهم خیمه افلاک را
7 خاک شد بر رهگذارت جامی و هرگز نیافت آن شرف کز سایه سرو تو باشد خاک را