سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

با آنکه آبم برده‌ای، یکباره از سلمان ساوجی غزل 328

غزل 328 ام از 897 غزلیات

با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو

1 با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو باشد که یکبار دگر، باز آید آب ما به جو

2 تا کی به بوی عنبرین زنجیر زلف سر کشت؟ آشفته پویم در به در دیوانه گردم کو به کو

3 من مست ورندو عاشقم، وز زهد و تقوی فارغم بد گوی را در حق من، گوهر چه می‌خواهی بگو

4 ای در خم چوگان تو، گوی دل صاحبدلان دل گوی می‌گردد ترا میلی اگر داری بگو

5 از موی فرقت تا میان، فرقی نباشد در میان باریک بینی هردو را، چون باز بینی مو به مو

6 با سرو کردم نسبتت، گفتی که ای کوته نظر گر راست می‌گویی چو من، رو در چمن سروی بجو

7 شانه شکسته بسته از زلف حکایت می‌کند آیینه را بردار تا روشن بگوید روبرو

8 شمع زبان آور شبی از سر گرفت افسانه‌ام دودش بر سر رفت از آن اشکش ازو آمد فرو

9 سلمان حریف یار شد وز غیر او بیزار شد یکدم رها کن مدعی، او را به ما ما را به او

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو

شاعر شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو چه کسی است ؟

شاعر شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو سلمان ساوجی می باشد.

شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو چیست ؟

قالب شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو غزل است

مضمون اصلی شعر با آنکه آبم برده‌ای، یکباره دست از ما مشو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر