فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

با آن که می از شیشه به پیمانه از فروغی بسطامی غزل 466

غزل 466 ام از 549 غزلیات

با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی

1 با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی در بزم کسی نیست که دیوانه نکردی

2 ای خانه شهری نگهت برده به یغما در شهر دلی کو که در او خانه نکردی

3 تا گنج غمت را سر ویرانی دلهاست یک خانه دل نیست که ویرانه نکردی

4 از حال شکست دلم آگاه نگشتی تا زلف شکن بر شکنت شانه نکردی

5 تنها نه من از عشق رخت شهرهٔ شهرم صاحب نظری نیست که افسانه نکردی

6 نازم سرت ای شمع که شهری زدی آتش واندیشه ز دود دل پروانه نکردی

7 با چشم تو محرم نشدم تا به نگاهی بیگانه‌ام از محرم و بیگانه نکردی

8 ای آن که به مردی نشدی کشتهٔ جانان دردا که یکی همت مردانه نکردی

9 ایمن دلی از دست ستم کاری صیاد خون خوردن و فریاد غریبانه نکردی

10 دل تنگ شدی باز فروغی مگر امروز از دست غمش گریه مستانه نکردی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی

شاعر شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی چه کسی است ؟

شاعر شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی فروغی بسطامی می باشد.

شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی چیست ؟

قالب شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی غزل است

مضمون اصلی شعر با آن که می از شیشه به پیمانه نکردی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر