1 خواجگانی که پیش ازین بودند عرض خود داشتند نیک نگاه
2 زر و سیم جهان همی دادند تا نگویندشان حدیث تباه
3 خواجگانی که اندرین عهدند با هجی گوی خویش بیگه و گاه
4 بزبانی فصیح می گویند هر چه خواهی بگوی و سیم مخواه
1 تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟
2 نکنم یاد زهد و صومعه هیچ تا رخ ترک فی توانم دید
1 منعما شکرهای انعامت بزبان قلم نیاید راست
2 دوش در انتظار وعدۀ تو یک دم باشد زنیست تا هست
1 شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد
2 اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به