ای خواجه، درین کوی چه عیشست از قاسم انوار غزل 92

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟

1 ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟ بخت تو بلندست و زیانها همه سودست

2 ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟ مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟

3 این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟ غیرت بمیانست و علی رغم حسودست

4 از دولت وصلت بشب و روز همه وقت در مجلس ما زمزمه رود و سرودست

5 ای فاضلکان، از در میخانه درآیید از فضل مگویید، که هنگام شهودست

6 این قصه بگویید بدزدان طریقت : هنگامه مگیرید، که هنگام ربودست

7 باید که بدانند خلایق بحقیقت هر چیز که بینند، که بودست نبودست

8 با صوفی جرار بگویید که: غم نیست گر جامه سیاهست ولی خرقه کبودست

9 آن یار چو پیداست، چه گوییم؟ چه جوییم؟ قاسم، چه زنی حلقه؟ که این در بگشودست؟

عکس نوشته
کامنت
comment