1 هزار مدح شکر طعم وصف تو گفتم کزو نگشت مرا تازه یک صبوح فتوح
2 برادرم که دو تن تاک را نهد نیرو همی گسسته نگردد غبوق او ز صبوح
3 درست شد که دو تن تاک به ز صد ممدوح یقین شدم که دو ممدوح به ز صد ممدوح
1 دل از خوبان دیگر برگرفتم ز دل نو باز عشقی درگرفتم
2 ندانستم که اصل عاشقی چیست چو دانستم رهی دیگر گرفتم
1 کارم ز غمت به جان رسیدست فریاد بر آسمان رسیدست
2 نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه از دل به سر زبان رسیدست
1 از تو بریدن صنما روی نیست زانکه چو رویت به جهان روی نیست
2 تا تو ز کوی تو برون رفتهای کوی تو گویی که همان کوی نیست